Feb 24, 2008

تا بی کران ها

[ALT]


تا بی کران ها جویمت
ای آفتاب روشنم
..

Feb 22, 2008

پرواز

[Fly]


Fly in the Sky..

Feb 16, 2008

آفتاب

[ALT]


به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت سلامی دوباره خواهم داد
می آیم می آیم می آیم
با گیسویم, ادامه بوهای زیر خاک
با چشمهایم, تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا در آستانه پرعشق ایستاده
سلامی دوباره خواهم داد

فروغ فرخزاد

Feb 11, 2008

زمانه

[Time]


..زمانه بخشش بود و نبود است

Feb 6, 2008

رفتن

[To Go]


خسته ام
نای ماندنم نیست
پای رفتنم ده
..

 
© 2009 Qaab